داستان موفقیت یک روز پس از ۲۰ روز ناکامی

داستان موفقیت بعد از چند روز ناکامی

(این یک ماجرای واقعی است مربوز یه سال ۱۳۸۸ زمانی که من مسئول نمایندگی های شرکت محک بودم.)

تقریبا ۲۰ ام ماه بود که آمار فروش نماینده ها رو بررسی میکردم تا برای همه نمایندگان ارسال کنم . ماه دوم یا سومی بود که ایمان دفتر بندرش رو راه انداخته بود و مقداد مدیر فروش دفتر یزد شده بود. از نظر عدد و رقم به نظرم کاملا واضح بود که فروش مقداد در نبود ایمان افت کرده. جهت تحلیل این موضوع اول صبح بود که به مقداد زنگ زدم و علت کم شدن فروش دفتر یزد رو جویا شدم و مقداد هم دلایل زیادی درباره ضعف ارائه کرد. خداییش دلایل خیلی زیادی بود!

  • نبود نیرو هم در بخش فروش و هم در بخش پشتیبانی
  • مشکلات اقتصادی و خانوادگی متعدد خودش
  • هماهنگی نکردن دفتر مرکزی در مرسولات …
  • روشن نبودن وضعیت حقوقی و وضعیت قرارداد خودش و

صحبت من با مقداد به سمت یک راهکاری رفت که اون رو در سال ۱۳۸۶ یادگرفته بودم. اون راهکار رو برای مقداد تعریف کردم و مقداد هم سعی کرد اون رو بپذیره و البته گمونم اینه که باورش کرد.

در همون روز بعد از تماس من با مقداد چه اتفاقی افتاد؟

اما همون روز مقداد موفقیت عجیبی بدست آورد. فروش همون روزش بیش از ۱۵۰ درصد فروش تمام ۲۰ روز قبلش شده بود

شما فکر میکنید که مقداد چه کار کرده بود؟
از خود مقداد بشنویم:

صبح امروز، به محضی که گوشی رو قطع کردم چشمهام رو بستم و شروع کردم به تصویر سازی و همونطوری که گفتی بهترین چیزهایی که برای امروز می‌خواستم را تصویر سازی کردم من می‌خواستم که امروز یک میلیون تومن بفروشم و یک نیروی قوی برای فروش و یک نیروی قوی برای پشتیبانی جذب کنم و خیلی چیز های دیگه ….

خیلی جالب بود، اتفاقی که افتاد این بود : یک ساعت بعد یک نفر زنگ زد و گفت که از فلان کاریابی معتبر شهر زنگ میزنه و چند تا نیروی خوب برای شرکت ما جذب کرده بود ومعرفی کرد. حس بسیار خوبی گرفتم و با خودم گفتم که اگر تصویر سازی در مورد جذب نیرو جواب داد، آیا در مورد یک میلیون تومن فروش هم جواب میده؟ این شد که تصمیم گفتم قانون جذب و تصویر سازی مثبت ذهن رو جدی بگیرم و روزم رو با انگیزه زیاد شروع کردم. من اول صبح امیدوار بودم که در تمام این روز تا یک میلیون تومان بفروشم و تا این لحظه سه تا قرارداد ۲۵۰ هزار تومانی بستم و الان خیلی هیجان دارم!!!

شما فکر میکنید واقعا علت داستان موفقیت مقداد چی بود؟ !

  • آیا این موفقیت مقداد ریشه در نوع نگاه او به اتفاقات اطرافش دارد؟
  • آیا قانون جاذبه برای هر آنچه که بر آن تمرکز کنیم صادق است؟
  • آیا ما با تصویر سازی به تمام آنچه میخواهیم می رسیم یا اینکه فقط به آن نزدیک می شویم؟
  • تصویر سازی یک هدف چگونه انجام بشود تا بتواند به ما در رسیدن به آن کمک کند؟
  • ما عموما جواب سوالات را می دانیم فقط جرات پرسیدن آن را از خود نداریم!!!!

این اتفاق رو من برای چند تای دیگه از دوستانم گفتم و ازشون خواستم که تصویر سازی مثبت کنند و به گرفتن نتیجه امید وار باشند. این دوستانم که در کار فروش بودند به من اعلام کردند که وقتی روی آنچه که میخواستند تمرکز کردند مسیر به هدف رسیدنشون هموار میشد و برعکس روزهایی که به مشکلات کار و به آنچه که نمی خواهند تمرکز می‌کنند، ناگوارترین اتفاقات در مسیر راهشون قرار میگیره.
نکته اینجاست که ما عادت کرده ایم که مشکلات و کمبود ها رو بیشتر ببینیم و الگوی ذهنی فراگیر مان مشکلات موجود در یک قسمت کار رو به کل مجموعه تعمیم می دهد. آنچه مسلم است این است که ما دو انتخاب داریم :

  1. یا بر داشته هایمان تمرکز کنیم ، یا بر کمبودهایمان .
  2. یا به آنچه که میخواهیم تمرکز کنیم ، یا به آنچه که از آن متنفریم.

شما کدام یک را برای ساخت داستان موفقیت خود انتخاب می‌کنید؟

ایا این انتخابتان همیشگی است یا به زودی عادت همیشکی را تکرار خواهید کرد؟
چه راهکاری برای همیشگی شدن این انتخاب دارید؟ تجربه‌های شغلی من (جمیل نیک اندیش) و بخشهایی از ماجرای ورودم به بازار کسب و کار را از طریق لینک‌های زیر بخوانید:

  1. تجربه‌های من قسمت اول
  2. تجربه‌های من قسمت دوم
  3. تجربه‌های من قسمت سوم
0 0 رای ها
امتیاز شما به این پست
guest
0 دیدگاه‌ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments